پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

عروسکهای نازم پرنیا و پانیا

مروری بر تعطیلات عید ..

این کادوی پانیاست برای خواهر بزرگش پرنیا خانوم برای روزی که از بیمارستان اومده بود . اینم اولین عکس سال 92 از یک خوانواده ی 4 نفره . عکس مادربزگ در کنار نوه ها .. اینم مامان و دخترای نازش در کنار هم . اینم عمه ی پانیا روز قربونی برای پانیا تو خونه ی مامان فاطمه . اینم روز دوم پانیا خانوم . اینم یه عکس تمام رخ از ببعی پانیا خانوم . تصویری از رابطه ی دو خواهر . تصویری از خوشحالی پرنیا جون . به تصویر کشیدن محل خواب مامان مامان سولماز در منزل مادری توسط پرنیا .. تصویری از 13 بدر در پشت بام خونه مامان فاطمه ( فقط سبزه داشتیم ). پرنیا در حال تماشای نمایی از تهران .. ...
14 فروردين 1392

برای مامان زهرا جون دختر دوست داشتنی

سلام مامانی زهرا : اول از هر چیز از لطفتون بابت خودم وپرنیا خانوم ممنونم .من چندین بار خواستم براتون نظر بذارم ولی متاسفانه کد امنیتی شما فعال نیست!!!!! اگه می شه یک کمی هم راجع به نحوه شرکت تو مسابقه برام بگید ممنون می شم راستی کفشهای زهرا جون هم خیلی قشنگه انشاله که مبارکش باشه ...
2 اسفند 1391

خاطره

یک روزی از روزها پرنیا خانوم دور از چشم مامانش روی پاش نقاشی کشیده بود وبعد از اینکه کارش تموم شد برای اینکه مامانش متوجه نشه جوراب پاش کرده بود و از قرار معلوم ما قرار بود فردای اون روز به مراسم ختم به کرج بریم صبح همان روز برای اینکه لباس دخترم رو عوض کنم متوجه این شیرین کاری شدم وباهم به نتیجه رسیدیم که ما شلوار پای پرنیا کنیم تا کسی متوجه نشه واز اونجا که قرار بود زودی بر گردیم لباس اضافه چیزی بر نداشتیم .گلاب به روتون بعد از مسجد توراه خونه ننه کرجی پرنیا گفت مامانی جیش دارم ونتونست تحمل کنه کمی از شانس بدمون نم به لباس زیرش زد وما مجبورشدیم دخترم رو به این شکل در بیاریم خلاصه زمین وزمان از این طراحی پرنیا باخبر شدن را...
13 بهمن 1391