پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

عروسکهای نازم پرنیا و پانیا

تولد چها سالگی پرنیا خانوم

تولد دخترم پرنیا مقارن با جابجایی ما شد بنابراین تولد دخترم رو به خاطر آماده نبودن خونه تو خونه مامان فاطمه گرفتیم شب شلوغی بود از اونجا که دائما مشغول جداسازی بچه ها از همدیگه بودیم نتونستم عکسهای زیادی بگیرم ولی در هر صورت بهمون خیلی خوش گذشت .کیک تولد ژرنیا خانوم رو بریا آقا همراه شمع خریده بود.حوله تن پوش هم هدیه خواهرام به دخترم بود راستی مامان فاطمه هم برای دخترم hair cut خریده بود که از همشون بابت خوشحال کردن دخترم ممنونم ...
6 تير 1392

سلامی دوباره

سلام به همه دوستای گلم: خیلی خوشحالم که بعد از یک وقفه طولانی (اثاث کشی  ووصل مجدد اینترنت )دوباره اومدم تا بتونم تصاویر وبرخی از نوشته های دخترهای نازم رو بذارم
6 تير 1392

خواهرانه

از بی خوابی دخترانم مجبور بودم که من هم با آنها همپایی کنم که ناگهان به ذهنم رسید از دوخواهر زیبا عکس بگیرم که نتیجه این شد .الان که دارم این مطلب رو می نویسم ساعت 2:30نیمه شب است ودخترانم نیم ساعتی هست که خوابیده اند و من هم فرصت رو غنیمت دونسته وعکسهارو تو وب می زارم  خداوندا از تو می خواهم تا زمانی که زنده ام لذت بهرمندی  ودیدن فرزندانم را از من نگیر.... ...
24 ارديبهشت 1392

تحویل مدارک

بلاخره بعد از یک ماه ونیم دوستان فرصتی پیش اومد تا به محل کارم به همراه داودی ودخترانم برای تحویل مدارک مرخصی زایمان بروم ومن هم فرصت رو غنیمت دونستم وکمی عکس از دخترم پانیا خانوم گرفتم ولی متاسفانه اونقدر عکسها عجله ای وهمراه گریه کردن پانیا خانوم  شد که یادم رفت از سیندرلای خودم یعنی پرنیا خانوم عکس بگیرم ...
22 ارديبهشت 1392