برسینی وبردیا
یک شب زنگ درب خونه به صدا در اومد ومن درب رو باز کردم و متوجه شدم خواهرم اینا برای دیدن ما اومدن با کلی بستنی که دلتون نخواد خلاصه شب خوبی بود به همه حسابی خوش گذشت ...
نویسنده :
مامان سولماز
15:56
گالری
خرید برای دخترام
فکر می کنم پانیا خانوم که از خریدش راضیه بنظرم پرنیا خانوم هم همینطور به طوری که حتی صبح بیدارشده وکفشهاشو پوشیده ودوباره خوابیده ...
نویسنده :
مامان سولماز
16:52
برگی از سخنان دخترم
پرنیا:مامان می دونی آرزوی من چیه ؟ مامان:نه عزیزم چیه؟ پرنیا:دلم می خواد ازدواج کنم مامان: .....ولی بدون اینکه در چهره ام تغییری ایجاد کنم جواب دادم که دخترم این که چیزی نیست تو هم بزرگ می شی وبه موقعش ازدواج می کنی نگران نباش. ................................................................................................................................... پرنیا :مامان اجازه می دی یک روز که عصبانی شدم وسیله ها رو بشکونم مامان: چرا عزیزم ؟ پرنیا:آخه تو تلویزیون هرکی عصبانی می شه وسیله ها رو می شکنه مامان :حالا دلت می خواد چی بشکنی پرنیا:مثلا آینه ٰلیوان....... .................................................................
نویسنده :
مامان سولماز
16:47
وقایع هفته گذشته
دو خواهر زیبا اماده رفتن به منزل عمو این پرنیای مامانه که بعد از قهر از من داخل کمد دیواری خوابش برده این پرنیا خانومه که خیلی دلش واسه شمال تنگ شده اجازه بدید من هم خودمو نشون بدم ...
نویسنده :
مامان سولماز
16:32
اثری بیاد ماندنی از پرنیا
روزی از روزها پرنیا این تصویر رو به من نشون داد ابراز خوشحالی از کشیدن این تصویر می کرد از اون پرسیدم که این نقاشی عکس چه کسی است ؟اون در پاسخ جواب داد من وهلی هستیم لازم به ذکر است که تصویر خانم با لباس بنفش پرنیا خانوم وتصویر خانوم با لباس آبی هلینا می باشد. راستی علت این همه خط خطی رو که از دخترم سوال کردم در جواب گفت که اونها خط خطی نیستند بلکه پف دامنمون می باشند وبه دلیل کمبود رنگهای مختلف این اثر هنری کامل رنگ نشد ...
نویسنده :
مامان سولماز
0:48
اولین دوست
دخترم طی یک بازدید دوستانه اولین ارتباط را با همسن وسالان خودش بر قرار کرد.شما می تونید تو اولین عکس حدس بزنید دست دخترم کدومه؟ آفرین به همه ی اونهایی که درست حدس زدند واما نام این دوست کوچیک آقا طاها بود این ناقلاها فکر کنم یک گفتگوهایی تو خواب با هم داشتند که ما متوجه اون نشدیم ...
نویسنده :
مامان سولماز
0:38
پارک آب وآتش
این دو دختر خاله ناز همدیگه رو خیلی دوست دارند امیدوارم تا آخر عمرشون به همین اندازه به ههه نزدیگ وعلاقمند باشه ...
نویسنده :
مامان سولماز
0:28