پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

عروسکهای نازم پرنیا و پانیا

گردش نیمروزی دوستانه

1391/7/27 10:11
نویسنده : مامان سولماز
475 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز ظهر بنا به خواست خانم دکتر مفید بچه ها رو از مهد کمی زودتر تحویل گرفیتم وبه محل کار آوردیم وخودتون دیگه حدس بزنید که تو درمانگاه چه بمبی منفجر شد چونکه یک لحظه هم آرامش نبود وفکر کنم خانم دکتر دیگه از این درخواستها نکنه چشمکراستی دیروز من ومامان درسا تصمیم گرفتیم بچه ها روبرای گردش وبازی به سرزمین عجائب ببریم به من وخانم جوان که خیلی خوش گذشت حالا ببینید به بچه ها چی گذشت تصاویر رو می ذارم خودتون تصمیم بگیریدانتخاب بیشتر بازی ها با بچه ها بود وچون تقاضای آنها از شارژ کارت هم بیشتر شده بود ناچار خانم جوان و حتی داودی کارت رو دوبار دیگر شارژکردند ودر نهایت مجبور شدیم به کلک متوسل شویم یعنی بازی انتخاب می شد وبدون حرکت وسیله ها از انها استفاده می کردیم نیشخندحتی بعضی از بازی هارو دبار دوبار بازی می کردند ،یک جاهایی دل وقلوه به هم می دادند ویک جاهایی سر یک شکلات کوچولو چنان با هم دعوا می کردند که انگار اصلا همدیگه رو ندیده بودند .....در نهایت با هزاران ترفند از اونجا بیرون رفتیم  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

حسينيه علي اصغر
27 مهر 91 10:18
سلام
عمه نرگس
27 مهر 91 10:30
از دست این بچه ها .. چقدر موهاش بهش میادا سولماز .. میخوای یه آرایشگاه کودکان بزن .. کارت میگیره ها ..
مامان زهرا
27 مهر 91 12:04
دوست گلم با پست های 33 تا 36 بروزیم خوشحال میشم سر بزنید
مامان زهرا
27 مهر 91 12:05
چه روز خوبی بوده معلومه به همه خوش گذشته ( چه بچه ها و چه مادرها) عکس ها هم که عالی
مامان یکتا
29 مهر 91 8:23
سلام عزیزم به من هم بودخوش می گذشت انشاالله همیشه به تفریح و گردش
sanaz
29 مهر 91 11:26