استخر
سلام :دوستان عزیز اینم پرنیاست که از استخر اومده با دوستاش بیرون و آماده رفتن به خونه مامان فاطمه اش.راستی من و مامان محیا سعی کردیم عکس سه نفری از بچه ها (روژن .پرنیا و محیا )بگیریم ولی موفق نشدیم .تازه این عکسهارو هم از وبلاگ مامان محیا برداشتم راستی قضیه ما شده بود همسایه ها یاری کنید تاما.....ما تصمیم داشتیم بریم استخر اما یک سری اقلام لازمی همراهمون نبود مثلا دوتامون کلاه نداشیم از مامان روژین جون سشوار وکلاه قبل وبعد حمام گرفتیم وخلاصه اگه مامان محیا و روژین نبودند فکر کنم باید انصراف می دادیم.
حالا بریم سر اتفاقی که تو استخر افتاد :
بعد یکم بازی تو آب پرنیارو بردم دستشویی که ناگهان شنیدم که تعدادی دارن فریاد می زنندخانم پرستار،خانم پرستار ودرب دستشویی را اگه زود تر باز نمی کردیم ،می شکوندند.سریع درب رو باز کردم وبا حالتی آکنده از تعجب ونگرانی سوال کردم آتفاقی افتاده !!!!!!!که همه جواب دادن یک خانمی بینی اش خون اومده و.........سریع به محل حادثه رفتم درخواست یخ کردم دیدک که قبلا آورده بودند یکمی اقدامات اولیه رو انجام دادم وبه مریض از علائم هشدار دهنده گوش زد کردموبعد کمی کمک تواماده شدن بیمارو راهی بیمارستان کردیم امروز هم سعی کردم اطلاعاتی سلامتی بیمار بدست بیارم که هنوز موفق نشدم