عروسکهای نازم پرنیا و پانیا

...

...

...

   ادامه دارد..... ...

سلام : حق دارید تعجب کنید .پدر پرنیا شب چهارشنبه سوری سر کار بود وما به خاطر شلوغی راهها واحتمال خطرات همراه اون مجبور شدیم خونه بمونیم که علاوه بر این مسائل ترس پرنیا از صداهای بلند ترقه من رو تشویق کرد تا به شیرینی فروشی بریم وکیک بخریم واین شب مهم رو اینطور جشن بگیریم ...

سلام به همه مامانا من درگیر خونه تکونی هستم و سرم خیلی شلوغه ولی دلم واسه همتون تنگ شده ...

...

  ...

...